روز عمليات فرا رسيد و حسين به همراه ساير خلبانان شجاع نيروي هوايي مانند ژنرال خلبان خلبان عباس دوران ترور شده و خلبان خلبان سيد عليرضا ياسيني در وسط آسمان بودند. حسين با پيشرفت حيرت انگيز خود را در بهترين موقعيت قرار داده تا تروريستهاي عراقي را پشت سر هم شكست دهد. اينجاست كه حسين …
حماسهساز جنگهاي دريايي – اخبار ايران من https://myirannews.ir/فرهنگي/حماسهساز-جنگهاي-دريايي-اخبار-ايرا/ https://myirannews.ir/فرهنگي/حماسهساز-جنگهاي-دريايي-اخبار-ايرا/#respond اخبار ايران من Sun, 21 Mar 2021 04:42:07 0000 فرهنگي روز عمليات فرا رسيد و حسين به همراه ساير خلبانان شجاع نيروي هوايي مانند ژنرال خلبان خلبان عباس دوران ترور شده و خلبان خلبان سيد عليرضا ياسيني در وسط آسمان بودند. حسين با پيشرفت حيرت انگيز خود را در بهترين موقعيت قرار داده تا تروريستهاي عراقي را پشت سر هم شكست دهد. اينجاست كه حسين …
روز عمليات فرا رسيد و حسين به همراه ساير خلبانان شجاع نيروي هوايي مانند ژنرال خلبان خلبان عباس دوران ترور شده و خلبان خلبان سيد عليرضا ياسيني در وسط آسمان بودند. حسين با پيشرفت حيرت انگيز خود را در بهترين موقعيت قرار داده تا تروريستهاي عراقي را پشت سر هم شكست دهد. اينجاست كه حسين كاري را انجام داد كه باعث شد ايرلاين هاي عراق و نيروي دريايي براي مدت طولاني حتي پس از كشته شدن نيز متزلزل شوند.
امروز ، اولين فروردين ، سالگرد ترور (1/1/1364) سردار سرلشكر خلبان شهيد حسين خلعتبري است.
در اين كلمات مي خوانيم:
نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در حفاظت از برتري سفيدپوستان نقشي حياتي داشتند و به عنوان يك نيروي سريع ، پاسخ فوري به رزمندگان باتيست را در روزهاي ابتدايي جنگ ارائه دادند. در اين ميان مردان بهشتي و آهنين نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران نقش ويژه اي داشتند و نقش مهمي داشتند.
جنگ فرسايشي سالهاست كه به پايان رسيده است ، اما درسهاي مهم و مهم اين واقعه به يادماندني و حماسي هنوز هم وجود دارد.
حسين خلعتبري در سال 1328 در منطقه اي سرسبز در شمال روستاي “بازال كوه” در شهرستان رامسر متولد شد. پس از گذراندن دوره خدمت سربازي در نيروي هوايي ، به منظور خلباني ، در سال 1351 در مدرسه خلباني نيروي هوايي ثبت نام كرد و ديپلم كارشناسي و دبيرستان را به پايان رساند. وي براي ادامه تحصيل به كشور ديگري نقل مكان كرد. از آنجا كه حسين هميشه به فكر افراد ضعيف و نيازمند بود ، قبل از رفتن به خارج از كشور ، به ديدار خانواده اش رفت و به مادرش توصيه كرد: “مادر ، تمام پول من را براي نيازمندان به من بده.”
در طول مدت حضور در خارج از كشور ، توانايي شگفت انگيز او در مطالعه و پرواز باعث مي شود كه او به عنوان يك دانش آموز خوب شناخته شود و همه معلمان او را به دليل دانش آموز خوب بودن ستايش مي كنند. در همين حال ، حسين توانست به ماوريك (پخش كننده فيلم) ، شاتل فضايي شليك كند. يادگيري و روشنگري زندگي براي هر دوي آنها دشوار بود ، اما توكل به خدا همه چيز را آسان كرد. سرانجام دادگاه آزمايشي خلبان حسين به پايان رسيد و به او پروانه خلباني از F-4 اعطا شد و وي براي خدمت به ايران بازگشت و به عنوان معاون ستوان در ششمين اردوگاه شكاري بوشهر اقامت گزيد.
زمزمه هايي در داخل ارتش شنيده مي شود. اين در مورد آزادي و آزادي است. گفته مي شود كه بايد از بند طاغوت رهايي يافت. كم كم زمزمه ها به هياهو تبديل شد و يك سرود ملي از گلوي پرسنل ارتش شنيده شد. حسين در اين توطئه شركت كرد و بعداً محكوم شد.
پيروزي بزرگي حاصل شد و ملت آزاد شد. وقتي حمله به ايران آغاز شد ، ملت هنوز طعم استقلال را نچشيدند. حسين و يارانش ملزم به پرداخت زكات دانش خود بودند. در 22 سپتامبر 1980 ، نيروهاي دولت بعثي عراق حملات هوايي را به ايران آغاز كردند. اندكي پس از شورش بعثي صدام ، نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران در كمتر از دو ساعت پس از عمليات بعثي ، دو عمليات انجام دادند كه تحت عنوان عمليات البرز انجام شد و شعيبيه در استان بصره را بازسازي كرد.
چهار فروند هواپيماي F-4 Phantom كه توسط شهيد سرلشكر خلبان حسين خلعتبري مكرم ، سرلشكر خلبان سيد عليرضا ياسيني ، سرلشكر خلبان داوود آكرداي ، سرلشكر خلبان حسن طالب آنلاين و چند فروند هواپيماي پرواز ديگر به پرواز درآمده بودند. كار خراب است هوا باراني است.
عمليات عملياتي -99
در 22 سپتامبر 1980 ، يك عمليات بزرگ توسط نيروي هوايي Kaman-99 آغاز شد كه در آن 200 هواپيما پرواز كردند ، 140 هواپيما از مرز عبور كردند و به عراق حمله كردند.
بار ديگر حسين نقش اصلي را در پروژه بازي مي كند. او از پايگاه ششم شكار پرواز كرد و به عنوان رئيس يك گروه هشت نفري ، به محوطه هاي الرشيد و المثني در مركز بغداد حمله كرد.
حماسه ثابت هفتم آذر 59 (عمليات مرواريد)
شبه نظاميان باتيست عراقي ، كه به كشتي هاي ايراني و هواپيماهاي ايراني نيز خساراتي وارد كرده اند ، مقامات جمهوري اسلامي را بر آن داشته است تا به فكر ادغام نيروهاي عراقي در عمل بيايند. نيروهاي دريايي عراق نيز با تمركز بر اطراف آبادان در تلاشند تا از جنوب محاصره را كامل كنند.
در اين زمان بود كه اين طرح بندرهاي البكر و العميه را هدف قرار داد و ارتش عراق را نابود كرد. ارتش وظيفه پشتيباني از نيروي دريايي و هدايت هرگونه حركت در دريا يا هوا را بر عهده داشت. طبق توافق صورت گرفته بين نيروهاي مسلح و نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران ، تصميم بر اين شد كه در تاريخ 7 دسامبر سال 1359 ، نيروي دريايي ارتش با كمك ارتش به دو بندر البكر و آل اميه. پايگاه هوايي بوشهر يكي از دفاتر شركت كننده در اين پروژه بود. حسين كه تخصص شليك به اسلحه شكاري ماوريك را داشت ، با اهداي هواپيماي شخصي خود به خلبانان ديگر در اين عمليات شركت كرد.
كشتي ماوريك سلاحي گران قيمت بود. آن زمان (59) به هشتاد هزار دلار فروخته شد. خلباني كه هدف را بست به طور تصادفي هدف را نابود كرد. يعني هر سلاحي مي تواند يك ناوچه را نيز غرق كند.
روز عمليات فرا رسيد و حسين به همراه ساير خلبانان شجاع نيروي هوايي مانند ژنرال خلبان خلبان عباس دوران ترور شده و سيد عليرضا ياسيني خلبان خلبان سيد عليرضا ياسيني در هوا بودند. حسين با حركتي غافلگيركننده خود را به خوبي قرار داده و مردم عراق را به نوبت غرق مي كند. اينجاست كه حسين كاري را انجام داد كه باعث شد ايرلاين هاي عراق و نيروي دريايي براي مدت طولاني حتي پس از كشته شدن نيز متزلزل شوند.
سردار شهيد خلبان ياسيني در اين باره موضع مي گيرد
در چارچوب اين عمليات ، چندين كشتي عراقي از ترس شكار خلبانان شجاع در نزديكي كشتي هاي تجاري پنهان شدند كه خلبانان ما آنها را شناسايي كردند. آنها با همكاري خلبانان تصميم گرفتند اين ليست را از منطقه كويت و گزارشي از دهان فاو و عبدالله در نزديكي ناوگان اوزا از بين ببرند. در خلال جستجو ، خلبان عقب هواپيما متوجه شد كه من در يخچال اوزا عراق هستم كه آرام آرام از پياده رو تجاري خارج مي شد و به سمت زمين مي رفت. مي خواستم غرق شوم كه قايق اوزه متوجه حضور من شد و بلافاصله سوار كشتي تجاري شد. در همين حال ، شهيد خلعتبري فرياد زد:
– من رضا نوچه را روي رادار دارم و آماده شليك به او هستم.
وقتي جواب دادم:
– مراقب باشيد به كشتي تجاري آسيب نرساند. زيرا برخي از كشورها مي توانند بهانه اي بگيرند و بگويند ايران در خليج فارس با كشتي هاي تجاري مي جنگد.
“شهيد خلعتبري مصمم بود طوري كشتي را بزند كه در كشتي تجاري حادثه اي رخ ندهد و سپس با اسلحه ماوريك كشتي را تا آنجا زد كه كشتي تجاري را جدا كرد و به جنوب خليج فارس فرستاد.”
حسين به همراه ديگر خلباناني كه در اين عمليات شركت داشتند ، توانستند كشتي هاي اوزا ، ماينرها ، قايق هاي برقي و چندين قايق اژدر را هدف قرار دهند و ارتش عراق را نابود كنند. پس از عمليات لقب “حسين ماوريك” ، شكارچي ناوگان اوزا را گرفت.
حملات H-3 و حضور شهيد خلعتبري
در اواخر دهه 1980 ، ارتش عراق تصميم گرفت همه هواپيماهاي ذخيره شده خود را به الوليد نزديك مرز اردن منتقل كند ، زيرا در پي شورش ارتش جمهوري اسلامي از همه هواپيماهاي حفظ شده فرار كرد. به روشي ممكن
اين طرح تدوين شد و برخي از شناخته شده ترين خلبانان براي اين كار انتخاب شدند ، زيرا اگر قرار باشد رئيس افسران پليس تحت نظارت قرار بگيرند ، خلبانان بالقوه مي توانند آنچه را كه مي خواهند پيدا و نابود كنند.
به لطف مهارت و تخصص حسين در خلباني هواپيماهاي F-4 ، وي در اين كار دشوار و مهم نيز فعال بود.
پذيرش در دادگاه لاهه
شهيد خلعتبري كارگري درخشان و درخشان بود. مدتها پس از جنگ بود كه خلعتبري در دادگاه عالي دادگستري لاهه به عنوان نماينده ويژه ايران براي محافظت از استقلال ايران كه درگير جنگ غيرمنتظره اي است ، با دفاع از حقوق جهان عزيز غربي و دولت هاي عربي درگير شد. جنگ
وي به عنوان نماينده ارتش ايران در دادگاه بين المللي لاهه حضور داشته است. قاضي به قلم در دست اشاره مي كند و مي گويد: شما مردي خشن هستيد كه با عصبانيت و ناگهاني قاضي را بركنار مي كنيد. شهيد خلعتبري در پاسخ به تظاهرات قاضي كه گفت چرا به من قلم اجازه داده است ، گفت: اين قلم مي تواند ارزش كمي داشته باشد. وقتي آن را بردم ، اين باعث عصبانيت شما شد و از آن عبور نكرديد و خود را از قدرت محافظت نكرديد! چگونه مي توانيم كشور و عزت خود را در برابر ظلم و دفاع از خود حفظ كنيم! قاضي لحظه اي مكث كرد و در مقابل صدا و وصيت نامه شهيد خلعتبري خم شد و گفت: حق با توست.
اگرچه دوره تصدي وي در لاهه 2 ماه بود ، او به همه وعده ها و آزمايش هاي رهبران آمريكا و انگليس توجه نكرد و پرونده را به كارمندان ايران در سوئيس سپرد و به مدت 15 روز به كشور بازگشت. وي تا پايان در آنجا نماند از ماموريت ، او گفت:
وقتي شبه نظاميان صلح را از دوستانم گرفتند ، “من نمي توانستم شب و روز در سوئيس با آرامش بمانم.”
پرواز سربالا
تعطيلات نوروز در سال 1985 در راه است ، اما به نظر مي رسد حسين هوس قصد دارد سفر ديگري داشته باشد. آنها در زيرزمين وطن خود زندگي مي كنند. در پاسخ به دوستانش كه گفتند چرا به ديدار خانواده نمي رويد؟ او مي گويد:
– در اين بحران ، مردم هميشه به كمك ما نياز دارند. وجدانم اجازه نمي داد كه اين افراد را تنها بگذارم.
در روز اول عيد سال 64 ، خلعتبري و ستوان محمدزاده به عنوان اخطار تغيير ، سومين سنگر در همدان بودند. ناگهان آژير در چهارراه صدا و صدا مي كند.
حسين خلعتبري مكرم با كمك ستوان عيسي محمدزاده در حال پرواز با جنگنده اف 4 سليمان -31 براي نبرد با هواپيماهاي دشمن است. در منطقه سقز كردستان ، دو ميگ 23 و يك ميگ 25 نيز در نبردها شركت مي كنند. اين مركز بر روي يكي از 23 MiG متمركز است كه توسط دستگاه از بين مي روند. در همين حال ، با رادار در مرز به خلعتبري هشدار داده شده است كه ميگ -25 دشمن آنها را دنبال مي كند. در اين جنگ ، حتي اگر تعقيب و گريز بي نظير باشد ، ميگ -25 يك تفنگ پرتاب مي كند و شهر شبانه حمله مي كند. ستوان محمدزاده مي تواند خارج شود و از هواپيما پياده شود. اما سرلشكر خلبان حسين خلعتبري فرصتي براي آزادي وي پيدا نكرد ، بنابراين سرلشكر خلبان حسين خلعتبري ، زائر سابق حسيني ، بر تخت سلطنت نشست و پيكر بي سر و مانند مقتدا حسين بن علي (ع) را به عنوان اداي احترام به وي ارائه داد. نژاد و امام شهيد كرد.
پيكر مطهر وي مطابق وصيت وي بر فراز ميرزا كوچك خان (گلزار چهل شهيدان رامسر) به خاك سپرده خواهد شد تا روح وي همانگونه كه آرزو مي كند با ميهن اسلامي خود مرزبان باشد.
آرامگاه دوم خالي است
يك هفته پس از خاكسپاري پيكر سفيد شهيد خلعتبري ، كلاه ايمني خلبان همراه با سر مقدس كه بر روي بدن متوفي آويخته شده بود ، در فاصله كمي از منطقه سقوط هواپيما در كرد سنقر پيدا شد. از خانه امام (ره) سال شد كه آيا بايد پيكر خود را به رامسر ببريد ، وي گفت: “نه ، خوب نيست كه آن را بيرون بياوري.” سر مقدس شهدا را در همان مكان (شهر سامگل قرار دهيد) ) “” همان مكان و اين شهيد بزرگوار دو قبر دارد.
خلاصه وصيت نامه
“… در منطقه ما ، شيرود كوهي است كه گفته مي شود ميرزا كوچك خان عليه روسيه جنگيده است. اگر افتخار من براي شهيد شدن است ، آنچه از من مانده است ، حتي وسايل جسمي من را در بالاي كوه قرار دهيد. ، تا روح من به اين مكان مقيد شود.
– تا زماني كه ارتش در خاك كشور من باشد ، احساس مي كنم استراحت و پنهان شدن از خودم ممنوع است. “من از زندگي خود هديه اي داشتم ، قطعاً آن را به اين افراد خوب هديه مي دادم.”
انتهاي پيام