اگر فيلم “بهاراتيا” نيما جاويدي با نقشي متفاوت در فيلم “نويد محمدزاده” را ديده باشيد ، نقش “سرگرد نعمت جاهد” را به ياد مي آوريد. نمونه اصلي سرلشكر جهيد سرتيپ كورنگي بود كه اكنون بايد از او به عنوان “مرده” ياد كنيم. ESNA به گفته مهرداد غدير در يادداشتي Impact-A ايران وي نوشت: “اگر نمي …
درگذشت مسيحِ زندان قصر – ماه نيوز https://moonnews.ir/درگذشت-مسيحِ-زندان-قصر-ماه-نيوز/ ماه نيوز Mon, 10 May 2021 08:21:13 0000 عمومي https://moonnews.ir/درگذشت-مسيحِ-زندان-قصر-ماه-نيوز/ اگر فيلم “بهاراتيا” نيما جاويدي با نقشي متفاوت در فيلم “نويد محمدزاده” را ديده باشيد ، نقش “سرگرد نعمت جاهد” را به ياد مي آوريد. نمونه اصلي سرلشكر جهيد سرتيپ كورنگي بود كه اكنون بايد از او به عنوان “مرده” ياد كنيم. ESNA به گفته مهرداد غدير در يادداشتي Impact-A ايران وي نوشت: “اگر نمي …
اگر فيلم “بهاراتيا” نيما جاويدي با نقشي متفاوت در فيلم “نويد محمدزاده” را ديده باشيد ، نقش “سرگرد نعمت جاهد” را به ياد مي آوريد. نمونه اصلي سرلشكر جهيد سرتيپ كورنگي بود كه اكنون بايد از او به عنوان “مرده” ياد كنيم.
ESNA به گفته مهرداد غدير در يادداشتي Impact-A ايران وي نوشت: “اگر نمي دانيد رئيس زندان كسار در دوران رژيم قبلي چه كسي بوده است” ، خبر درگذشت وي اين تصور را نيز ايجاد مي كند كه اين اتفاق در خارج از كشور رخ داده است و اگر اين سوال در ايران ايجاد شود ، چگونه پليس شاه انقلاب اعدام شيخ صادق خلخالي آغاز شد و پس از سالها زنداني شدن ، ممكن است او بر روي پيري و تنهايي چشم بسته باشد. اما وقتي مي دانيم نام وي سرتيپ اصغر كورنگي است و در دهه 1940 ، او رئيس زندان كسار و معاملات وي با زندانيان سياسي برجسته و افرادي مانند آيت الله طالقني ، باجراگان و دكتر سحابي بود ، وي انقلابي نپذيرفت. دادگاه به تنهايي. كشور نيز به يك دولت موقت تبديل شد.
اگر فيلم “هندي” ساخته نيما جاويدي با نقشي متفاوت در فيلم “نويد محمدزاده” را ديده باشيد ، نقش “سرگرد نعمت جاهد” را به خاطر مي آوريد و من قبلا نيز در مورد اين فيلم نوشته ام ، نمونه واقعي سرگرد جاهد سرتيپ كورنگي بود اكنون ما آنها را “دير” صدا خواهيم كرد. اين كارگردان و بازيگر در جلسه فيلم از الگوي فرمانده كورنگي نام بردند و خوشبختانه خاطرات وي توسط روزنامه نگار با استعداد – خانم مهسا جزيني – در قالب كتاب منتشر شده است. با عنوان “مسيح در قصر”.
اصغر كورنگي در سال 1958 در اصفهان متولد شد. وي در مدارس ابتدايي و متوسطه شهر تحصيل مي كند. او مي خواست در يك كنكور پزشكي شركت كند ، اما روزگار او را به آكادمي پليس تهران برد و البته البته در رشته حقوق تحصيل كرد و گرچه از قلبش اين كار را دوست نداشت اما همچنان در نيروي پليس باقي ماند. او خودش گفت كه چندين بار سعي كرده است كلانتري را ترك كند اما سرنوشت او ماندن در كلانتري بود. از آبادان تا گنبد كاووس ، از اصفهان به تهران و سپس مدتي را به عنوان رئيس زندان در خدمت خود گذراند و در سال 1344 به رياست زندان كسار رسيد.
مهمترين خاطره سرتيپ كورنگي البته به زماني برمي گردد كه وي مدير زندان كسار بود. نحوه برخورد او با زندانيان ، به ويژه زندانيان سياسي آن زمان ، براي خواننده امروز شگفت آور و جالب توجه است. به خصوص داستان صميميت و دوستي آنها با زندانيان سياسي برجسته.
اهميت حافظه كورنگي اين است كه براي ما تصويري متفاوت از پليس آن زمان ترسيم مي كند ، زيرا دانش ما از پليس و به ويژه زندان هاي آن زمان به طور كلي از دوران رضاشاه گرفته شده و قطعاً زبان اين زبان است زندانيان سياسي دوره محمدرضا شاه اندك هستند ، زيرا بيشتر توصيفات مربوط به نوع رويارويي با ساواك است و از اين نظر ، خاطرات وي به غناي زندان و زندان مي افزايد. تاريخ نگاري پليس دوره پهلوي دوم ؛ به ويژه اين بار اين حرف از زبان زنداني نيست بلكه از ديدگاه مخالف يعني رئيس زندان بيان مي شود.
با خواندن خاطرات ، جاي ترديد است كه ساواك هاله و زندان اوين نه تنها دولت شاه را تقويت مي كنند ، بلكه رفتارهاي آنها پايه هاي رژيم را سست مي كند ، اتفاق نمي افتاد كه رژيم پهلوي چنين سرنوشتي پيدا نكند.
كورنگي كسار مدير زندان بود ، اما او شخصيت زندانيان برجسته اي مانند طالقني و بازاراگان را درك مي كرد و هميشه به آنها احترام مي گذاشت و البته اين سابقه مانع از آن شد كه بسياري از همرزمانش پس از انقلاب به همان سرنوشت دچار شوند در حالي كه نه سرپرست و نه زندانيان هرگز پيش بيني نكردند كه داستان به سرعت رو به زوال خواهد بود. با اين حال ، برخلاف بسياري از مقامات عالي رتبه كه دستگير ، پاكسازي و يا اخراج شدند ، آنها به دعوت دولت موقت به كار خود با پليس ادامه دادند و پس از استعفاي دولت موقت ، به عنوان معاون افسران اطلاعات پليس بازنشسته شدند.
كورنگي در خاطرات خود زندانيان سياسي برجسته اي را توصيف مي كند كه سالها بعد به شخصيت هاي برجسته انقلاب تبديل شدند: “دكتر سامي جوان بود ، اما از بلوغ و بالندگي يك پيرمرد برخوردار بود. او فردي صادق ، صميمي ، انسان دوست و انسان دوست و انسان دوست. من مجذوب رفتار و آداب اخلاقي دكتر يدالله سحابي شدم ، و من واقعاً او را يك مقدس مي دانم. آيت الله منتظري مردي بسيار معقول ، مذهبي اصولگرا ، با صفا و قلب پاك و روستا بود و صداقت. نائوري نيز آرام و ساكت بود و از مردم مراقبت مي كرد. “آقاي هاشمي يك جوان و لاغر رفسنج بود ، اما بسيار قوي و با وقار بود ، و من او را بارها ديدم كه مي خواند ، و او مجلات انگليسي را براي من خواند. خيلي جالب. فقط احساس جالب شد … “
وي سالها سخنران نبود تا اينكه سرتيپ كورنگي در نوامبر 2012 براي تقسيم خاطراتش به سراغش رفت و چون پير بود و مي خواست خاطرات خود را در جايي ثبت كند ، اعتراف كرد. نشر رومانه – مهسا جزيني بعداً در قالب كتاب “قصر در قصر” نوشته مهسا جزيني – خاطرات نشر روزنه.
براي دانستن اينكه سرتيپ كورنگي كي بود و چه كاري انجام داد ، كافي است بدانيد كه در طي سالهايي كه وي مدير زندان كسار بود (14444444 تا 14484848) حتي يك زنداني تبعيد يا تنبيه نشده است. البته غير از او ، سرگرد تموري ، معاون رئيس زندان كسار نيز در اين ماجرا دخيل بود.
اين خاطره نيز جالب است: “آقاي طالقني سه ماه قبل از پيروزي انقلاب از زندان آزاد شد و پسرش به او گفت كه من بايد نزد او بروم. ما بيشتر شب ها به خانه او مي رفتيم. بسياري از افراد مذهبي و اعضاي نهضت آزادي نيز آمد. اعتراضات و بحث هاي بعدي پس از يك شب گزارش مبني بر حمله مردم در خيابان فورواردين به منزل يك سرهنگ ارتش در حال انجام وظيفه در سايوك ، كشتن سرهنگ و غارت خانه وي ، اوج گرفت و منزل سرهنگ در راه تهران بود دانشگاه. مرحوم تالاخاني از اين خبر بسيار ناراحت بود. او اغلب لا اله الا الله مي گفت و حال و هواي خاصي به او مي بخشيد. او چنان ناراحت بود كه همه تحت تأثير قرار گرفتند. او به پسرش گفت كه هر چه زودتر به پاريس برود تا من بعد از مدتي او به اتاق ديگري رفت كه در آنجا يك تماس تلفني بود. چند دقيقه طول كشيد. تمام شد و اكنون بهترين زمان است. اما آقا گفت خيلي زود است. آقاي طالخاني گفت: “من به او گفتم مردم يكديگر را مي خورند ، اما او گفت خيلي زود است.” مرحوم تالاخاني مرد حساسي بود. غالباً هنگام شنيدن فاجعه ، اشك از چشمانشان جمع مي شد. “وقتي رفتار نامناسبي از سوي يك افسر ديد ، او را نصيحت كرد.”
پس از پيروزي انقلاب ، هنگامي كه هيچ اعتمادي به پليس و نيروهاي پليس در رژيم قبلي وجود نداشت ، نخست وزير دولت موقت ايمان كوركورانه اي داشت كه تصميم گرفت رئيس پليس شود تا نشان دهد محبوبيت انقلاب چيست. كاخ حاكميت استبدادي را مي توان رئيس پليس يك دولت انقلابي دانست و از آنجا كه امام خميني (ره) او را به عنوان زنداني سابق نمي شناخت ، زمينه ديدار وي با رهبر در اواخر انقلاب را فراهم مي كند. . آيت الله منتظري نيز اين موضوع را تأييد مي كند و آيت الله طالخاني ضمن تأييد رفتار خوب وي و مقايسه وي با رئيس زندان هارون الرشيد ، علي ابن ياكتين ، شهرداري تهران را براي وي مناسب تر مي داند. فرمانده كورنگي خود سرهنگ ماجالي را پيشنهاد مي كند و پيشنهاد شهرداري تهران رد مي شود و كورنگي معاون رئيس پليس است.
يك اتفاق جالب در زندگي وي پس از انقلاب اين بود كه دكتر ابراهيم يزدي ، معاون نخست وزير در امور انقلاب ، در مراسم معارفه اولين فرمانده پليس پس از انقلاب حضور يافت و بلافاصله به پليس رژيم پهلوي حمله كرد و به طور غيرمستقيم مي خواست به سرهنگ مجعلي بگويد و بنابراين انتخاب بيشتر دشوار شده است ، و اين واقعيت كه مانند بسياري ديگر نيست. در پايان سخنان دكتر يزدي ، فرمانده كورنگي پشت صحنه ايستاده و مي گويد: “آقاي دكتر! اگر مهندس باجراگان اينجا بود ، به شما جواب مي داد ، اما اكنون من پاسخ خواهم داد.” شما در ايران نبوديد و تازه برگشتيد. هست ، و تصور شما از كل پليس درست نيست ، و شما را به عنوان يك فرزند ناتني اشتباه گرفته اند ، و همه فرزندان ناپدري مانند شكنجه گرها نبودند. “آيا:” من مدير زندان كسر بودم و اكنون آقاي هستم معاون رئيس پليس ، كه فرمانده مستقيم او آقاي باجگران ، نخست وزير است. “
در روزهاي كرونا فرصتي براي برگزاري مراسم يادبود وجود ندارد و آنچه در حال حاضر براي آن اعلام مي شود يك دفتر يادبود در مركز دائرlopالمعارف اسلامي است. ارتباط قضيه چيست؟ “يعني رئيس دائرlopالمعارف اسلامي ، محمد كاظم موسوي ، نيز زنداني رژيم بوزنارد پهلوي بود و پس از استقرار در سازمان ، وي از فرمانده قرانگي دعوت به همكاري كرد تا زندانبانان و زندانيان بتوانند با هم كار فرهنگي كنند. ديروز.”
انتهاي پيام