چرا هم‌ديگر را قبول نداريم؟

به برترين خبرنامه تخصصي ويلاي ايران خوش آمديد.

چرا هم‌ديگر را قبول نداريم؟

۱۳ بازديد

اما برخي از سرمايه هاي اجتماعي دستاوردهاي منحصر به فردي را دست كم در زمينه رشد و توسعه اقتصادي به دنبال داشته است: 1. فرهنگ همكاري ، هماهنگي و همكاري متقابل كه 2600 سال پيش توسط كنفوسيوس گرد هم آورد و مردم عادي را از كشاورز ، كارآفرين ، متخصص تا مدير مسدود كرد. 2- …

چرا هم‌ديگر را قبول نداريم؟ https://moonnews.ir/چرا-هم‌ديگر-را-قبول-نداريم؟/ ماه نيوز Fri, 06 Aug 2021 13:39:55 0000 عمومي https://moonnews.ir/چرا-هم‌ديگر-را-قبول-نداريم؟/ اما برخي از سرمايه هاي اجتماعي دستاوردهاي منحصر به فردي را دست كم در زمينه رشد و توسعه اقتصادي به دنبال داشته است: 1. فرهنگ همكاري ، هماهنگي و همكاري متقابل كه 2600 سال پيش توسط كنفوسيوس گرد هم آورد و مردم عادي را از كشاورز ، كارآفرين ، متخصص تا مدير مسدود كرد. 2- …

اما برخي از سرمايه هاي اجتماعي دستاوردهاي منحصر به فردي را دست كم در زمينه رشد و توسعه اقتصادي به دنبال داشته است:

1. فرهنگ همكاري ، هماهنگي و همكاري متقابل كه 2600 سال پيش توسط كنفوسيوس گرد هم آورد و مردم عادي را از كشاورز ، كارآفرين ، متخصص تا مدير مسدود كرد.

2- بر خلاف ديكتاتوريهاي خاورميانه ، ديكتاتوريهاي چين تابع نهادها ، اهرام و طبقات شبيه شاه بودند. اين سنت در دوران رژيم كمونيستي نيز ادامه داشت. پادشاه چين نه تنها با طبقه نخبه و طيف وسيعي از سياستمداران مشورت كرد ، بلكه بدون دستيابي به اجماع سياست را دنبال نكرد. اين شيوه حكمراني و تصميم گيري تأثير بسزايي داشت و مردم را علاقه مند ، وفادار و وابسته به وزن دولت كرد. در مقايسه ، تحت ديكتاتوري صدام يا ناصرالدين شاه ، آنها نه وزير امنيت داشتند ، نه وكيل و نه مشاور. ديكتاتوري هرم چين هزاران عامل و نخبگان سياسي را با پول و دستگاه هاي دولتي خارج از موقعيت مرتبط مي كند.

3. يكي از شاهكارهاي دانشگاهي كنفوسيوس ، آموزش “صداقت” و رد كاري است كه هيچكس در آن مهارت ندارد. چنين آموزشها و سيستمهايي (عملكرددر زمينه هاي فلسفي ديگر در اروپاي غربي و آمريكاي شمالي در قرن نوزدهم ، مانند اصالت مطلوبيت.فايده گرايي) ، كارايي ، سازماندهي (فدراليزه شدن) و ليبراليسم ظهور كرد و به تدريج نهادينه شد. در مقابل ، صداقت و مهارت به عنوان پيش شرط هاي رشد و توسعه نسخه چيني هاي آن بيش از دو هزار سال است كه در روح جامعه و فرهنگ ديكتاتوري چين زندگي مي كنند.

4- حكومت ديكتاتوري چين معمولاً از نهادهاي حكومتي تشكيل شده است ، نه بر اساس شخصي مانند صدام ، قذافي يا حسني مبارك. هنگامي كه يك هيئت حاكمه يا يك گروه نخبه وجود دارد ، در همان زمان يك جريان “فرآيند ايجاد اجماع” در طيف وسيعي از ايده ها ، سياست ، احزاب ، اكثريت / اقليت ها و از همه مهمتر افرادي با مهارت ها و تخصص هاي مختلف وجود دارد. به وجود يك گروه نخبه كه داراي احساس امنيت و اهميت براي موقعيت و ايدئولوژي خود هستند ، كليد رشد و توسعه جهان امروز است ، به طوري كه موقعيت مثبت برزيل ، مكزيك ، هند ، اندونزي ، مالزي ، سنگاپور و ويتنام در اين چارچوب نظري قابل تجزيه و تحليل است. كشورهاي غربي از طريق رويكردهاي حزبي به طبقه نخبه و حاكم دست يافتند و غير غربي ها به فرهنگ سازي ، نياز به توسعه اقتصادي و فرهنگ كنفوسيوس مانند چين دست يافتند.

5. توسعه اقتصادي چشمگير برزيل ، هند ، ويتنام ، كره جنوبي ، اندونزي و چين در سي سال گذشته تنها در جريان جريانات مختلف و در وجود شوراي حكام و نخبگان صورت گرفته است. آنچه شهروندان اين كشورها انتظار داشتند: ثبات اقتصادي و ثبات تصميم گيري. از يك سو روحيه يادگيري و مشورت و اعتقاد به مهارت و تقسيم كار ، از سوي ديگر ، تصميمات اين سري از كشورها با سابقه ديكتاتوري و استبداد را منطقي كرده است. اين وابستگي به دانش و مهارت ها به قدري افزايش يافته است كه چيني ها با توجه به اينكه آنها سهامدار عمده بانك سرمايه گذاري مدني چين هستند (بانك سرمايه گذاري زيرساخت هاي آسيايي) اما دو آلماني با تجربه و دو معاون اصلي بانك در امور بانكداري انگليسي (يواخيم فون ايمزبورگ و دانيل الكساندر) سپرده­پايان. چيني ها­آنها به فرهنگ ، مدنيت و سابقه خود بسيار افتخار مي كنند ، اما از مشاوره و يادگيري در مديريت شرم نمي كنند ، و گاهي اوقات مهمترين مراكز مشاوره مانند مك كينزي و شركت آنها برنامه هاي خود را به اشتراك مي گذارند. اين اطمينان به نخبگان و خود هيئت مديره ، اهداف آنها ، سرزمين آنها و آينده آنها مربوط مي شود. وقتي در كشوري نخبه اي وجود دارد ، يك خارجي نمي تواند به راحتي در آن نفوذ كند. وقتي عوامل كشور با افراد طبقه حاكم احساس ارتباط نكنند ، تأثير خارجي ايجاد مي شود. وقتي در كشوري نخبه اي وجود داشته باشد و بهترين و عاقل ترين اعضاي هيئت مديره گرد هم آيند ، صحبت دقيق و عمل صحيح به يك قاعده تبديل مي شود. وفاداري به كشور و حفظ و توسعه آن منوط به وجود طبقه اي نخبه است كه استدلال هاي زيادي را در درون خود مطرح مي كند ، ملاك بحث آنها كل كشور است و آنها تصميمات جمعي مي گيرند. دموكراسي زماني آغاز مي شود كه اين ايده ها و تصميمات نخبگان نيز توسط مردم حمايت شوند ، كه در نهايت منجر به قرارداد اجتماعي مي شود. اگر نخبگان چيني به تقسيم كار ، صداقت ، مهارت ، نظم و ترتيب و اهرام سازماني اعتقاد نداشتند ، نه از طريق ليبراليسم غربي ، بلكه بر اساس آموزه هاي كنفوسيوسي ، نمي توانستند 3 تريليون دلار ذخيره ارزي جمع آوري كرده و به اكثر مردم وام دهند. جهان.ديپلماسي بدهي)

تاريخ سياسي ايران تاريخ افراد است: از خوارزم شاه ، ملكشاه ، بهرامشاه ، سلطان حسين ، شاه اسماعيل و شاه سليمان گرفته تا كريم خان ، آقا محمد خان ، مزفرالدين شاه ، رضا شاه و محمدرضا شاه. جزئيات تاريخي به وضوح نشان مي دهد كه بين سطح قدرت پادشاه و اطرافيانش حتي وزيران و دربار توازني وجود نداشت: او پادشاه بود و تعداد زيادي اپراتور داشت. هيچ گروه نخبه يا حكومتي به اين معني كه مسئوليت جمعي براي پذيرش توصيه هاي آنها ، اشتراك قدرت و حفاظت از كشور و سرزمين وجود نداشته باشد. منظور از نخبه دسته اي از افراد عاقل ، آگاه ، حرفه اي ، متعادل ، متعادل و معمولي است كه به طور تصادفي پيشرفت نكرده اند بلكه گام به گام و با توانايي پيشرفت كرده اند. خوانندگان محترم آشنا با طبقه نخبه هند ، اندونزي ، برزيل ، كره جنوبي و سنگاپور مي توانند مقايسه خوبي را انجام دهند.

اگرچه رضاشاه و محمدرضاشاه مدتي با نخبگان همكاري كردند ، به ويژه در پنج سال آخر حكومتشان ، اما با قضاوت و طرز فكر خود تصميم مي گرفتند. هنگامي كه در كشوري نخبه اي وجود ندارد ، اپراتورها با شايستگي و دانش انتخاب نمي شوند ، بلكه بر اساس وفاداري كامل و اطاعت از دستورات منصوب مي شوند. در چنين قالبي ، اپراتورها نيز زيردستان خود را بر اساس وفاداري تعيين مي كنند. اگرچه اكثر اين افراد حكومت مي كنند ، اما در داخل يكديگر را نمي پذيرند و هيچ تعهدي به سيستم سياسي يا منطقه اي ندارند. پنج ماه قبل از انقلاب ، در 18 سپتامبر 1978 ، كاركنان بانك مركزي ليستي از 177 شخصيت برجسته پهلوي را منتشر كردند كه بيش از 2 ميليارد و 200 ميليون نفر را از كشور خارج كرده بودند. ديكتاتوري ايرانيان در عصر پهلوي، 1397 ، صص 291-290). به محض اين كه اپراتورها در اواسط سال 1978 متوجه ضعف هاي شاه شدند ، از صحنه فرار كردند. اما اگر نخبگي وجود داشته باشد ، مشكلات و چالش ها را مشاهده مي كند ، سعي مي كند آنها را به موقع حل كند ، در ذهن و علاقه يك نفر حكم مي كند و اپراتورها سهامدار ، مشترك و اعضاي نخبگان مي شوند. دولت. وقتي نخبگي وجود ندارد ، مديران يكديگر را نمي پذيرند زيرا خود را وفادار به شخص مي دانند و اين فرهنگ رد يكديگر به تدريج در سراسر جامعه گسترش مي يابد.

از منظر روانشناسي اجتماعي ، مي توان استدلال كرد كه افراد يكديگر را نمي پذيرند زيرا داراي ويژگي هاي زير هستند: انحصارطلبي ، خودخواهانه ، خود محوري ، خود محوري ، شهرت طلبي ، بلندپروازانه و خودخواه. اما اين ناكارآمد است و دلايل ظهور اين ويژگيها بايد در سيستم حكمراني و مديريت باشد. اين علائم را مي توان در شهروندان عادي مشاهده كرد ، اما سيستم مديريت ظهور آنها را اجازه نمي دهد يا محدود مي كند. ويتنام و چين هر دو ديكتاتور هستند ، اما حداقل در زمينه مسائل اقتصادي و روابط بين الملل ، بسيار تخصصي ، بر اساس دانش حرفه اي و انساني. داده ها و حقيقت داراي قدرت هنگامي كه يك وزير حتي چند كتاب با موضوع وزارت خود نخوانده است و سالها وزير بوده است ، رويكرد تصميم گيري او در سازمان او به طور طبيعي منجر به ناكارآمدي ، اشتباهات مكرر ، بي تفاوتي و چاپلوسي مي شود.

شايد دليل اصلي اينكه چرا روسيه با قدمت تاريخي ، وسعت جغرافيايي ، شكوه ادبي ، منابع طبيعي منحصر به فرد و حدود ده هزار سلاح هسته اي ، اين است كه حتي كالاهاي درجه يك ندارد. صحبت كنيد ، منابع را بهينه كنيد ، از مشاوره بخواهيد و ياد بگيريد ، اين كشور فوق العاده را مديريت كنيد. تاريخ روسيه نيز تاريخ مردم است. همين اصل نخبه در مورد كارآفريني نيز صدق مي كند. در حالي كه كاركنان و كارگران شركت هايي مانند علي نسب ، ايران ملي ، تويوتا ، پاناسونيك و سامسونگ به طور كلي احساس مي كنند كه با سازمان “در ارتباط” هستند و با انگيزه كار مي كنند ، آنها وفاداري خود را در فراز و نشيب هاي شركت نيز نشان مي دهند. در نشست داووس در مورد حكمراني خوب ، مركل كه دو ماه ديگر بازنشسته مي شود ، اظهار داشت: تا زماني كه در مورد سياست بين دولت آلمان ، پارلمان ، احزاب و بخش خصوصي و سپس با افكار عمومي ، اجماع وجود نداشته باشد. شما آن را آزمايش نكرده ايد ، آن را امتحان نكرده ايد. به عنوان مثال ، خط لوله گاز روسيه به آلمان (نورد استريم 2چنين اجماعي عليرغم ده سال مخالفت دولتهاي آمريكا ادامه يافت و سرانجام دولت بايدن را مجبور به كناره گيري از چند هفته قبل در برابر اجماع دولت و مردم آلمان كرد.

مورگان شوستر كه در اواخر دوره قاجار براي تنظيم ترتيبات مالي و مالياتي به ايران دعوت شده بود ، بيش از هفت ماه دوام نياورد زيرا با مديريت هيئت مديره ، دولت و نخبگان روبرو نبود ، اما اين كار را كرد. كتاب. مردم راضي. وقتي نخبه است ، نظم بيشتر مي شود. وقتي احساس مسئوليت نسبت به سرزمين وجود دارد ، طبقه اي نخبه شكل مي گيرد و وقتي مردم طبقه نخبه را انتخاب مي كنند ، دموكراسي آغاز مي شود. شايد از نظر سنت هاي رايج و قديمي ايران و جهان ، مهم نيست كه ناصرالدين شاه 48 سال و 4 ماه حكومت كرد ، اما مشكل اين بود كه همه امور كشور تابع منافع بود ، يك نفر ادراكات ، ذهنيت ، ادراكات و ملاحظات..­اين وزن ، وزن و روش يادگيري نبود (فرايند سياست گذاري) فرانكو چهل سال (1975-1935) بر اسپانيا حكومت كرد ، اما در دوران تصدي وي روابط خصوصي و روابط بين المللي رونق گرفت و مكاتب مختلف دولتي شكل گرفت ، تا جايي كه يك دهه پس از مرگ او ، كشوري با سابقه چهل سال ديكتاتوري به اتحاديه اروپا پيوست و به يكي از دموكراسي هاي برجسته جهان تبديل شد. در هر دو نوع دموكراتيك و غير دموكراتيك ، اختلاف نظر زيادي در مورد اين رويكرد وجود دارد­و سياست­چيدمان­آيا آنجاست وجود يك نهاد حاكم بر گفتگو در داخل دولت عمق مي بخشد و منافع كل كشور را در نظر مي گيرد. هنگامي كه يك نخبه در كشور وجود دارد ، لازم است كه استدلال ها ، روش عنوان ها را مطرح كنيد­ مخالفت از بين مي رود ، هر نخبه اي در برابر يكديگر گشوده مي شود و براي اقناع و بحث منطقي تلاش مي كند. فقدان مهارت ، دانش ، ايجاد اجماع و سياستگذاري­رقبا ، كشور ، وطن ، كارآمدي ، آينده و دولت-ملت آنها بارور نيستند. هنگامي كه يك سيستم نخبه شكل مي گيرد ، افراد شايسته جذب مديريت مي شوند­است. وقتي هيچ سيستم نخبه اي وجود ندارد ، افراد ضعيف ، در جستجوي پول و موقعيت ، بر مديران حكومت مي كنند.­بودن. افراد شايسته مجبور نيستند خود را ثابت كنند زيرا هم قوانين مسابقه را مي دانند و هم از بودن با روشنفكران ديگر لذت مي برند. هنگامي كه نخبگان شكل مي گيرند ، مردم مجبور مي شوند از روي خونسردي كامل يكديگر را بپذيرند و اين گرايش به تدريج به فرهنگ عمومي تبديل مي شود.

در مكزيك 300 سال گذشته با سه قدرت (فرانسه ، اسپانيا و ايالات متحده) همراه بود ، اما با بهترين استفاده در گفتگوهاي بين دولتي و سيستم نخبگان ، اكنون بيش از 1 تريليون دلار توليد ناخالص داخلي دارد. كره جنوبي (و كره سابق) هميشه با ژاپن ، چين و روسيه در ارتباط بوده است ، اما با هم افزايي فوق العاده خود در سطح نخبگان ، به كشوري با اهميت جهاني تبديل شده است. بنابراين ، بحث تجاوز مغول و نقش روسيه و انگليس بايد پايان يابد. كشورها ، مانند افراد ، در جمع آوري توانمندترين افراد در يك سيستم منتخب و ايجاد فضايي براي طيف وسيعي از ديدگاه ها ، به اطمينان نياز دارند. (نقص)، نه تنها از خود محافظت مي كنند بلكه شروع به رشد مي كنند. از نظر تاريخي ، اگر ايرانيان داراي طبقه نخبه بودند ، روسيه و انگليس نمي توانستند رضاشاه را در چهار ساعت از قدرت بركنار كنند. تنها يك خارجي در ايران بود. تا زماني كه ايرانيان جايي براي يكديگر باز نكنند ، با ايده هاي متفاوت و طبيعي برخورد نكنند و نخبه نشوند ، در فراز و نشيب هاي تاريخي باقي خواهند ماند. ايران خاص نيست و مي تواند به راحتي از چين ، اندونزي ، هند و كره جنوبي درس بگيرد. شناخت اين جهان شگفت انگيز و بيرون آمدن از حلقه بسته اولين شرط فكري براي ايجاد نخبگي منسجم براي پيشرفت و توسعه است.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.