روايتي كوتاه از مطب يك روانپزشك

به برترين خبرنامه تخصصي ويلاي ايران خوش آمديد.

روايتي كوتاه از مطب يك روانپزشك

۱۳ بازديد

صندلي ها مملو از بيماران است و 18 بيمار در فضاي اداري كوچك نشسته اند. يكي از پنجره ها كاملاً باز است و تلويزيون روي “Radio such” تنظيم شده است. سر بيماران در تلفن هاي همراهشان فرو مي رود و گاهي اوقات گردن خميده خود را بالا مي آورند و به تابلوي روي ديوار نگاه …

روايتي كوتاه از مطب يك روانپزشك https://moonnews.ir/روايتي-كوتاه-از-مطب-يك-روانپزشك/ ماه نيوز Tue, 10 Aug 2021 13:45:23 0000 عمومي https://moonnews.ir/روايتي-كوتاه-از-مطب-يك-روانپزشك/ صندلي ها مملو از بيماران است و 18 بيمار در فضاي اداري كوچك نشسته اند. يكي از پنجره ها كاملاً باز است و تلويزيون روي “Radio such” تنظيم شده است. سر بيماران در تلفن هاي همراهشان فرو مي رود و گاهي اوقات گردن خميده خود را بالا مي آورند و به تابلوي روي ديوار نگاه …

صندلي ها مملو از بيماران است و 18 بيمار در فضاي اداري كوچك نشسته اند. يكي از پنجره ها كاملاً باز است و تلويزيون روي “Radio such” تنظيم شده است. سر بيماران در تلفن هاي همراهشان فرو مي رود و گاهي اوقات گردن خميده خود را بالا مي آورند و به تابلوي روي ديوار نگاه مي كنند: “كلمات خوب ، افكار خوب ، كارهاي خوب”. “راه در روح يكي است و آن راه درست است.”

بجز سه مشتري ، بقيه جوان هستند و هر كدام مي توانند حداقل يك ساعت در صف بنشينند. يك مشتري خسته مي شود و قدمي روي ميز منشي مي گذارد: “بگذار يك ساعت بنشينم.” نوبت من كي فرا مي رسد؟ “منشي از او دعوت مي كند كه صبور باشد و مشتري به صندلي خود برمي گردد.

به گفته برخي از كارشناسان ، تعداد جواناني كه در دوران كرونا به روانپزشكان و روانشناسان مراجعه مي كنند افزايش يافته است و برخي از آنها نياز به استفاده از داروهاي ضد افسردگي دارند. آنها معتقدند كه حتي با پايان يافتن كرونا ، عواقبي مانند افسردگي ، انزوا ، استرس و اضطراب وجود خواهد داشت.

بيماران جديد بدون خروج از مطب پذيرش مي شوند. دختر سياه پوست با مادرش وارد مي شود. خالكوبي روي پوستش برق مي زند. او نيمي از يكي از ابروهاي خود را تراشيده است. پاره شدن شلوار او نيز خالكوبي روي زانوي او را نشان مي دهد. نماد اسكلت روي كيف ، روسري و كفش او حك شده است. منشي نام و نام خانوادگي او را مي خواهد تا براي او پرونده تشكيل دهد. صدايش بلند شد و گفت: “من خودم مي خواهم فرم را پر كنم.” “دقيقاً چه چيزي مي خواهيد بپردازيد؟” منشي به برگه سفيد A4 روبرو اشاره مي كند. و با پرسش و پاسخ شروع مي شود: “نام ، نام خانوادگي ، سن”. دختر 19 ساله است. كيف اسكلت خود را روي چادر مادرش مي گذارد و او را از دفتر بيرون مي كند.

سر و چشم به سمت تلفن همراه برمي گردد. صداي گرامبي سكوت فضاي اداري كوچك را مي شكند. پسر 20 ساله مي خواهد سرش را جلوي اتاق پزشك بچرخاند. منشي خودش را بالاتر از پسر مي اندازد. به اتاق پزشك باز مي شود و يك زوج جوان كه به داخل اتاق مي آيند با چشماني پهن به پسر نگاه مي كنند. شروع شوك هاي قوي طولي نمي كشد و سر پسر جوان اغلب به سراميك ضربه مي زند. دسته عينكش مي شكند و به گوشه اي پرتاب مي شود. تلفن همراه او روي زمين مي لغزد و در زير بازوها و پاهايش گم مي شود. چند مرد جوان سعي كردند پسر را از روي زمين بلند كنند ، اما فايده اي نداشت. پسر با صداي دكتر سرش را بالا مي گيرد و گوشه اي مي نشيند. اتاق پزشك دوباره بسته مي شود. زوج جوان بعد از مدتي بيرون مي آيند و پسر جوان خودش را به اتاق پزشك مي كشاند. صداي عصبانيتش از پشت در بسته به گوش مي رسد.

در آسانسور باز مي شود و دو دختر جوان به آرامي مادر بزرگ سالخورده خود را به داخل مي آورند. دختري صندلي خالي شده براي مادربزرگ را ضدعفوني مي كند ، زن را به شدت محكوم مي كند و شروع به قرباني كردن او مي كند.

ملاقات با بيماران كمي سريعتر انجام مي شود. موسيقي كردي از تلويزيون پخش مي شود و يكي از مشتريان مسن پاهايش را با ريتم موسيقي تنظيم مي كند و به زمين مي كوبد.

اينورتر كوچك صندلي يك پدر به طور مرتب با دختر نوجوان خود صحبت مي كند و توضيح مي دهد كه چه چيزي درست است و چه چيزي اشتباه است. صورت دختر بيشتر و بيشتر مي شكند و مدام پاهايش را تكان مي دهد و به محض سكوت پدر ، بيدار مي شود. مرد به دخترش نگاه مي كند: “چرا بلند شدي؟ كجا مي روي؟” دختر چند صندلي مي گيرد و بي حوصله پاسخ مي دهد: “من خيلي راحت هستم.”

نوبت پيرزني است. چند دقيقه طول مي كشد تا او بلند شود و به اتاق دكتر برود و همه سعي مي كنند به نحوي به او كمك كنند تا زمان به سرعت سپري شود.

منشي از مشتري تازه وارد مي خواهد كه با بانكدار ملاقات كند يا پول نقد را پرداخت كند. بيمار به اين درخواست پاسخ مي دهد: “آيا پزشك دستگاه را براي فرار مالياتي باز نمي گذارد؟” منشي سرش را پايين مي اندازد.

با گذشت زمان ، تعداد بيماران افزايش مي يابد و اكثر آنها جوان هستند و تعداد بيماراني كه منتظر دو مادر باردار هستند افزايش مي يابد.

تاكنون آماري از تعداد مراجعه به روانشناسان و روانپزشكان توسط مقامات وزارت بهداشت منتشر نشده است. سال گذشته ، معاون بهداشت رواني ، اجتماعي و اعتياد وزير بهداشت در وزارت بهداشت اعلام كرد: “ما آمارهاي مستندي در اختيار نداريم ، اما افزايش اختلالات رواني پس از شيوع كرونا اصلا دور از انتظار نيست.”

پدر دختري نوجوان كه داروي دخترش را خورده است دوباره وارد مطب شده و آن را به منشي نشان مي دهد. همه داروها ضد استرس و ضد اضطراب هستند و بايد نصف مصرف شوند. منشي بعد از توضيحات لازم آنها را مي فرستد.

در دفتر را مي زنم. پسري كه ساعتي پيش روي زمين افتاد ، در حياط خانه پزشكان با دختري 19 ساله نشسته است كه با مادرش آمده و سيگار مي كشد.

انتهاي پيام

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.