وضعيت داروخانه‌ها و سرگرداني شهروندان

به برترين خبرنامه تخصصي ويلاي ايران خوش آمديد.

وضعيت داروخانه‌ها و سرگرداني شهروندان

۹ بازديد

او سه روز در جستجوي همسرش بود ، اما نتوانست او را پيدا كند. به گفته وي ، تمام داروخانه هاي تهران تبديل شده و اكنون به داروخانه 13 آبان در خيابان كريم خان رسيده است. از شهر ري و روستاهاي اطراف به اينجا برسيد. اين ماسكي است كه چند روزي است تغيير نكرده است: …

وضعيت داروخانه‌ها و سرگرداني شهروندان https://myirannews.ir/عمومي/وضعيت-داروخانه‌ها-و-سرگرداني-شهروندا/ https://myirannews.ir/عمومي/وضعيت-داروخانه‌ها-و-سرگرداني-شهروندا/#respond اخبار ايران من Sun, 22 Aug 2021 03:40:34 0000 عمومي https://myirannews.ir/عمومي/وضعيت-داروخانه‌ها-و-سرگرداني-شهروندا/ او سه روز در جستجوي همسرش بود ، اما نتوانست او را پيدا كند. به گفته وي ، تمام داروخانه هاي تهران تبديل شده و اكنون به داروخانه 13 آبان در خيابان كريم خان رسيده است. از شهر ري و روستاهاي اطراف به اينجا برسيد. اين ماسكي است كه چند روزي است تغيير نكرده است: …

او سه روز در جستجوي همسرش بود ، اما نتوانست او را پيدا كند. به گفته وي ، تمام داروخانه هاي تهران تبديل شده و اكنون به داروخانه 13 آبان در خيابان كريم خان رسيده است. از شهر ري و روستاهاي اطراف به اينجا برسيد. اين ماسكي است كه چند روزي است تغيير نكرده است: «پنج روز پيش ، همسرم در بيمارستان فيروزگر بستري شد و كار من اين بود كه به بيمارستان ديگري بروم و يكي ديگر را بشنوم.» خسته شده ام. اي كاش پول خريد يك ماشين قفل شده را داشتم ، اما با اين پول امكان پذير نبود. ”

به گزارش اخبار ايران من ، روزنامه “ايران” همچنين نوشت: “پيرتر و جوانتر ، مردان و زنان اطراف او با نسخه هاي نيم كج در يك رديف ناپايدار يا روي صندلي هاي گوشه خيابان نشسته بودند و منتظر نوبت خود بودند ، بديهي است ، در صورت وجود درماني است. “

در پي اوج گيري جديد و همه گيري كرونا دلتا ، داروخانه هاي تهران با صف هاي طولاني و طولاني از همتايان خود روبرو هستند. كمبود سرم و دارو و همچنين نداشتن تخت بيمارستان ، فاجعه جديدي را براي همسالان خود به ارمغان آورده است كه قلب آنها پر از استرس و درد است. افراد خسته و خسته غرفه ها را يكي يكي ترك مي كنند يا از صبح تا ظهر در صف هاي طولاني منتظر مي مانند تا Ramdsevir يا Favipiravir و غيره را تهيه كنند. برخي از آنها از اين خطوط خسته شده اند و به بازار شكار مي روند و قرص هايي را پيدا مي كنند كه اغلب گران هستند. معلوم نيست كه اين قرص ها چگونه به افرادي رسيده است كه براي مردم درآمد كسب مي كنند و مي ميرند.

روبروي داروخانه 13 آبان ، پاركينگ و موتورسيكلت وجود ندارد. مردم روي نردبان يا صندلي رو به در نشسته اند. برخي از مردم دور مي زنند و دوستان و آشنايان خود را دعوت مي كنند تا در جايي قرص پيدا كند. يكي از آنها نوجواني است كه معتقد است بدون مهماني ، هرگز قرص و دارو در دسترس نخواهد بود. لباس سفيد او به دليل دود سفيد است. اگر بپرسم ، آيا شما به دنبال محصول Corona هستيد؟ سريع از فروشنده بپرسيد؟! سپس با خنده اي كه نشان مي دهد هنوز خسته نشده است مي گويد: “من آنقدر فيلم هاي بيهوده ديده ام كه مي ترسم دوباره درباره آنها صحبت كنم.” او از اسلامشهر آمده بود و چند روزي است كه در مغازه هاي شهريار ، اسلامشهر و پرند كشاورزي مي كند ، به قول خودش: “حالا من براي رابطه زنگ مي زنم ، ما به سه قرص تكيه كرده ايم. من به دنبال دوستان بودم از ديروز. “حالا من از كل ايران مي پرسم ببينم آيا مي توان آن را پيدا كرد يا نه.”. “

براي چند دقيقه صداي آمبولانس و صداي شيپور ماشين و غرش موتورسواران هنگام ازدواج و ماشين ها پياده رو را پر مي كنند ، اما به نظر مي رسد كسي نيست. همه فقط به صداي بلندگو كه تغيير را اعلام مي كند ، گوش مي دهند. مثل يك مرد ميانسال كه دستش را به درختي تكيه داده بدون اينكه چشم از بازار بكشد. به دنبال كمك از مادر بيمارش هستم ، اما نگران پسر 14 ساله اش و همسرش هستم كه در انزوا زندگي مي كنند: سرم تكان نمي خورد. سر من 20 هزار تومان ، بازار آزاد 200 هزار تومان ». كار او اداره SNAP است و خانه اش در ميدان خراسان است. او دو روز كار و زندگي را ترك كرده است و براي مادرش قرص ، دارو و درمان مي خواهد. زني كه به دليل بيماري شهيد فاش نشده در بيمارستان بستري است: “آنها گفتند به 19 آوريل يا هلال احمر برويد ، اما آنها هم ندارند. بازار آزاد يك ميليون و پانصد بذر است كه همه آنها بيش از 7 ميليون است. . براي چند روز و پايان ماه و اجاره نزديك است. اگر كاري ندارم چكار كنم؟ تزريقات با تزريق هايي انجام مي شود كه به صورت آنلاين كار مي كند و براي دريافت تزريق با هزينه 200 تا 250 به خانه مي آيد هزار نفر ، اما آنها امكانات مالي لازم براي استفاده از پول را ندارند: “كسي نمي داند از چه كسي كمك بخواهد. همه شركت مي كنند ، اما اگر از ابتدا واكسينه شده بودند ، ما اين كار را نمي كرديم. “براي يك طرف بسيار مشكل است كه نگران بيماري معشوق خود باشيد و طرف ديگر درمان نشود.”

صداي بلندگوي پزشكي در 19 آوريل در كارگر جنوبي از فاصله چند صد متري شنيده مي شود ، گويي جاده هاي مجاور به حوزه پزشكي متصل شده اند. تمام خيابانهاي اطراف مملو از ماشين ، زنان ، كودكان و مردان مسن است كه منتظر همه هستند و راننده به طرف داروخانه مي رود. بار ديگر زنان و مردان در جاده ها و پله ها پراكنده شده اند. فردي با سه پوسته تلفن را بر نمي دارد. او مي گويد درخواستي كه در تلفن خود دارد ، نام دارو را مي نويسد و از داروخانه هاي حاوي دارو مطلع مي شود و همچنين آخرين ساعت فروش دارو را مي نويسد: “من از اين به بعد به دنبال فاويپيراوير هستم صبح. ، وقتي مي گويد ، به عنوان مثال ، همان شركت نيم ساعت پيش دارو را فروخته است. من به سه مكان رفتم و آنها گفتند كه ما آن را نداريم. به يكي از آنها گفتم كه اگر داروي تجويزي داريد ، انشاءالله اين اتفاق براي شما و برادران شما بيفتد.

او با دخترش كه در خانه در رختخواب است تماس مي گيرد و پشت تلفن مي گويد كه يكي از دوستانش همان دارو را با قيمت 2.5 ميليون دلار پيدا كرده است كه به گفته پدر داروخانه 750 هزار گوجه فرنگي است. حرفش را قطع كرد و گفت: “اگر شما جاي من بوديد چكار مي كرديد؟” “از يك سو ، پول قوي است ، از طرف ديگر ، من به جاي خودم صحبت مي كنم ، اگر مي توانم خودم را معذور كنم اگر تاخير در دريافت دارو فرزندم را بكشد؟”

سخنران از نوبت صد و شصت و هفت به شمارنده دوم خبر داد. فضاي داخل داروخانه شلوغ است و مردم روي پله ها ايستاده اند. دو افسر به جلوي تابلو نگاه مي كنند و به مردم مي گويند كه ساعت 8 صبح برويد و بياييد ، تأكيد مي كنند كه ساعت 8 بايد به صورت سنتي ، اما چند ساعت قبل حضور داشته باشند و منتظر بمانند تا ظهر. مردي در خيابان از روي ديوار مي گذرد ، ماسك خود را پايين مي آورد و سيگار زيادي مي كشد. والدين و برادر كوچكتر او تاج قوي را به دست آوردند. حالا او تنها مانده است و يك سيگار در دست دارد: “من از بلوار فردوس آمدم و همه جا را جستجو كردم ، اما رامسويه را در هيچ جايي پيدا نكردم. خانواده ام در حال حاضر بد هستند.”: “من مانند همه اين افراد ، من نگران خانواده ام “وقتي به مرگ آنها فكر مي كنم ، تمام بدنم پر از اضطراب و نگراني مي شود.” دهانم به خاطر لحن و شكلش كمي درد مي كند. هيچ كس نمي خواهد بگويد اين همه چيست. اضطرابي كه به راحتي قابل توضيح است.

انتهاي پيام

https://myirannews.ir/عمومي/وضعيت-داروخانه‌ها-و-سرگرداني-شهروندا/feed/ 0

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.